اشعيا

فصل : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66


فصل   18

1  وای‌ بر زمینی‌ كه‌ در آن‌ آواز بالها است‌كه‌ به‌ آن‌ طرف‌ نهرهای‌ كوش‌ می‌باشد.
2  و ایلچیان‌ به‌ دریا و در كشتیهای‌ بَرْدِی‌ بر روی‌ آبها می‌فرستد و می‌گوید: ای‌ رسولان‌ تیزرو بروید نزد امّت‌ بلند قدّ و برّاق‌، نزد قومی‌ كه‌ از ابتدایش‌ تا كنون‌ مهیب‌ بوده‌اند یعنی‌ امّت‌ زورآور و پایمال‌ كننده‌ كه‌ نهرها زمین‌ ایشان‌ را تقسیم‌ می‌كند.
3  ای‌ تمامی‌ ساكنان‌ ربع‌ مسكون‌ و سكنه‌ جهان‌، چون‌ عَلَمی‌ بر كوهها بلند گردد بنگرید و چون‌ كَرِنّا نواخته‌ شود بشنوید.
4  زیرا خداوند به‌ من‌ چنین‌ گفته‌ است‌ كه‌ من‌ خواهم‌ آرامید و از مكان‌ خود نظر خواهم‌ نمود. مثل‌ گرمای‌ صاف‌ بر نباتات‌ و مثل‌ ابر شبنم‌ دار در حرارت‌ حصاد.
5  زیرا قبل‌ از حصاد وقتی‌ كه‌ شكوفه‌ تمام‌ شود و گل‌ به‌ انگور رسیده‌، مبدّل‌ گردد او شاخه‌ها را با ارّه‌ها خواهد برید و نهالها را بریده‌ دور خواهد افكند.
6  و همه‌ برای‌ مرغان‌ شكاری‌ كوهها و وحوش‌ زمین‌ واگذاشته‌ خواهد شد. و مرغان‌ شكاری‌ تابستان‌ را بر آنها بسر خواهند برد و جمیع‌ وحوش‌ زمین‌ زمستان‌ را بر آنها خواهند گذرانید.
7  و در آن‌ زمان‌ هدیه‌ای‌ برای‌ یهوه‌ صبایوت‌ از قوم‌ بلند قدّ و برّاق‌ و از قومی‌ كه‌ از ابتدایش‌ تا كنون‌ مهیب‌ است‌ و از امّتی‌ زورآور و پایمال‌ كننده‌ كه‌ نهرها زمین‌ ایشان‌ را تقسیم‌ می‌كند، به‌ مكان‌ اسم‌ یهوه‌ صبایوت‌ یعنی‌ به‌ كوه‌صهیون‌ آورده‌ خواهد شد.