دوم تواريخ II Chronicles

فصل : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36


فصل   34

1  یوشیا هشت‌ ساله‌ بود كه‌ پادشاه‌ شد و در اورشلیم‌ سی‌ و یكسال‌ سلطنت‌ نمود.
2  و آنچه‌ در نظر خداوند پسند بود، به‌ عمل‌ آورد و به‌ طریق‌های‌ پدر خود داود سلوك‌ نموده‌،به‌ طرف‌ راست‌ یا چپ‌ انحراف‌ نورزید.
3  و در سال‌ هشتم‌ سلطنت‌ خود، حینی‌ كه‌ هنوز جوان‌ بود، به‌ طلبیدن‌ خدای‌ پدر خود داود شروع‌ كرد و در سال‌ دوازدهم‌ به‌ طاهر ساختن‌ یهودا و اورشلیم‌ از مكان‌های‌ بلند و اَشَیره‌ها و تمثالها و بتها آغاز نمود.
4  و مذبح‌های‌ بَعْلیم‌ را به‌ حضور وی‌ منهدم‌ ساختند، و تماثیل‌ شمس‌ را كه‌ بر آنها بود قطع‌ نمود، و اَشَیره‌ها و تمثالها و بتهای‌ ریخته‌شده‌ را شكست‌، و آنها را خرد كرده‌، بر روی‌ قبرهای‌ آنانی‌ كه‌ برای‌ آنها قربانی‌ می‌گذرانیدند، پاشید.
5  و استخوانهای‌ كاهنان‌ را بر مذبح‌های‌ خودشان‌ سوزانید. پس‌ یهودا و اورشلیم‌ را طاهر نمود.
6  و در شهرهای‌ مَنَسَّی‌ و افرایم‌ و شمعون‌ حتی‌ نفتالی‌ نیز در خرابه‌هایی‌ كه‌ به‌ هر طرف‌ آنها بود (همچنین‌ كرد).
7  و مذبح‌ها را منهدم‌ ساخت‌ و اَشَیره‌ها و تمثالها را كوبیده‌، نرم‌ كرد و همۀ تمثالهای‌ شمس‌ را در تمامی‌ زمین‌ اسرائیل‌ قطع‌ نموده‌، به‌ اورشلیم‌ مراجعت‌ كرد.
8  و در سال‌ هجدهم‌ سلطنت‌ خود، بعد از آنكه‌ زمین‌ و خانه‌ را طاهر ساخته‌ بود، شافان‌ بن‌ اَصَلْیا و مَعَسیا رئیس‌ شهر و یوْآخ‌ بن‌ یوآحازِ وقایع‌ نگار را برای‌ تعمیر خانۀ یهُوَه‌ خدای‌ خود فرستاد.
9  و نزد حِلْقِیای‌ رئیس‌ كهنه‌ آمدند و نقره‌ای‌ را كه‌ به‌ خانۀ خدا درآورده‌ شده‌، و لاویان‌ مستحفظانِ آستانه‌، آن‌ را از دست‌ مَنَسَّی‌ و افرایم‌ و تمامی‌ بقیۀ اسرائیل‌ و تمامی‌ یهودا و بنیامین‌ و ساكنان‌ اورشلیم‌ جمع‌ كرده‌ بودند، به‌ او تسلیم‌ نمودند.
10  و آن‌ را به‌ دست‌ سركارانی‌ كه‌ بر خانۀ خداوند گماشته‌ شده‌ بودند، سپردند تا آن‌ را به‌ عمله‌هایی‌ كه‌ در خانۀ خداوند كار می‌كردند، به‌ جهت‌اصلاح‌ و تعمیر خانه‌ بدهند.
11  پس‌ آن‌ را به‌ نجاران‌ و بنایان‌ دادند تا سنگهای‌ تراشیده‌ و چوب‌ به‌ جهت‌ اردیها و تیرها برای‌ خانه‌هایی‌ كه‌ پادشاهان‌ یهودا آنها را خراب‌ كرده‌ بودند، بخرند.
12  و آن‌ مردان‌، كار را به‌ امانت‌ بجا می‌آوردند. و سركاران‌ ایشان‌ كه‌ نظارت‌ می‌كردند، یحَت‌ و عُوبَدْیای‌ لاویان‌ از بنی‌مراری‌ و زكریا و مَشُلام‌ از بنی‌قهاتیان‌ بودند، و نیز از لاویان‌ هر كه‌ به‌ آلات‌ موسیقی‌ ماهر بود.
13  و ایشان‌ ناظران‌ حمالان‌ و وكلاء بر همۀ آنانی‌ كه‌ در هر گونه‌ای‌ خدمت‌، اشتغال‌ داشتند بودند، و از لاویان‌ كاتبان‌ و سرداران‌ و دربانان‌ بودند.
14  و چون‌ نقره‌ای‌ را كه‌ به‌ خانۀ خداوند آورده‌ شده‌ بود، بیرون‌ می‌بردند، حلقیای‌ كاهن‌، كتاب‌ تورات‌ خداوند را كه‌ به‌ واسطۀ موسی‌ (نازل‌ شده‌) بود، پیدا كرد.
15  و حلقیا شافان‌ كاتب‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌: «كتاب‌ تورات‌ را در خانۀ خداوند یافته‌ام‌.» و حلقیا آن‌ كتاب‌ را به‌ شافان‌ داد.
16  و شافان‌ آن‌ كتاب‌ را نزد پادشاه‌ برد و نیز به‌ پادشاه‌ خبر رسانیده‌، گفت‌: «هر آنچه‌ به‌ دست‌ بندگانت‌ سپرده‌ شده‌ است‌ آن‌ را بجا می‌آورند.»
17  و نقره‌ای‌ را كه‌ در خانۀ خداوند یافت‌ شد، بیرون‌ آوردند و آن‌ را به‌ دست‌ سركاران‌ و به‌ دست‌ عمله‌ها دادند.
18  و شافان‌ كاتبْ پادشاه‌ را خبر داده‌، گفت‌: «حلقیای‌ كاهن‌ كتابی‌ به‌ من‌ داده‌ است‌.» پس‌ شافان‌ آن‌ را به‌ حضور پادشاه‌ خواند.
19  و چون‌ پادشاه‌ سخنان‌ تورات‌ را شنید، لباس‌ خود را درید.
20  و پادشاه‌، حلقیای‌ كاهن‌ و اخیقام‌ بن‌ شافان‌ و عَبْدون‌ بن‌ میكا و شافان‌ كاتب‌ و عسایا خادم‌ پادشاه‌ را امر فرموده‌، گفت‌:
21  « بروید و از خداوند برای‌ من‌ و برای‌ بقیۀ اسرائیل‌ و یهودا دربارۀ سخنانی‌ كه‌ در این‌ كتاب‌ یافت‌ می‌شود، مسألت‌ نمایید زیرا غضب‌ خداوند كه‌ بر ما ریخته‌ شده‌ است‌، عظیم‌ می‌باشد چونكه‌ پدران‌ ما كلام‌ خداوند را نگاه‌ نداشتند و به‌ هر آنچه‌ در این‌ كتاب‌ مكتوب‌ است‌ عمل‌ ننمودند.»
22  پس‌ حِلْقِیا و آنانی‌ كه‌ پادشاه‌ ایشان‌ را امر فرمود، نزد حُلْدَه‌ نبیه‌ زن‌ شَلُّوم‌ بن‌ تُوقَهَۀ بن‌ حَسْرَه‌ لباس‌دار رفتند، و او در محله‌ دوم‌ اورشلیم‌ ساكن‌ بود و او را بدین‌ مضمون‌ سخن‌ گفتند.
23  و او به‌ ایشان‌ گفت‌: «یهُوَه‌ خدای‌ اسرائیل‌ چنین‌ می‌فرماید: به‌ كسی‌ كه‌ شما را نزد من‌ فرستاده‌ است‌ بگویید:
24  خداوند چنین‌ می‌فرماید: اینك‌ من‌ بلایی‌ بر این‌ مكان‌ و ساكنانش‌ خواهم‌ رسانید، یعنی‌ همۀ لعنتهایی‌ كه‌ در این‌ كتاب‌ كه‌ آن‌ را به‌ حضور پادشاه‌ یهودا خواندند، مكتوب‌ است‌.
25  چونكه‌ مرا ترك‌ كرده‌، برای‌ خدایان‌ دیگر بخور سوزانیدند تا به‌ تمامی‌ اعمال‌ دستهای‌ خود خشم‌ مرا به‌ هیجان‌ بیاورند؛ پس‌ غضب‌ من‌ بر این‌ مكان‌ افروخته‌ شده‌، خاموشی‌ نخواهد پذیرفت‌.
26  لیكن‌ به‌ پادشاه‌ یهودا كه‌ شما را به‌ جهت‌ مسألت‌ نمودن‌ از خداوند فرستاده‌ است‌، بگویید: یهُوَه‌ خدای‌ اسرائیل‌ چنین‌ می‌فرماید: دربارۀ سخنانی‌ كه‌ شنیده‌ای‌،
27  چونكه‌ دل‌ تو نرم‌ بود و هنگامی‌ كه‌ كلام‌ خداوند را دربارۀ این‌ مكان‌ و ساكنانش‌ شنیدی‌، در حضور وی‌ تواضع‌ نمودی‌ و به‌ حضور من‌ متواضع‌ شده‌، لباس‌ خود را دریدی‌ و به‌ حضور من‌ گریستی‌، بنابراین‌ خداوند می‌گوید: من‌ نیز تو را اجابت‌ فرمودم‌.
28  اینك‌ من‌ تو را نزد پدرانت‌ جمع‌ خواهم‌ كرد و در قبر خود به‌ سلامتی‌ گذارده‌ خواهی‌ شد، و چشمان‌ تو تمامی‌ بلا را كه‌ من‌ بر این‌ مكان‌ و ساكنانش‌می‌رسانم‌ نخواهد دید.» پس‌ ایشان‌ نزد پادشاه‌ جواب‌ آوردند.
29  و پادشاه‌ فرستاد كه‌ تمامی‌ مشایخ‌ یهودا و اورشلیم‌ را جمع‌ كردند.
30  و پادشاه‌ و تمامی‌ مردان‌ یهودا و ساكنان‌ اورشلیم‌ و كاهنان‌ و لاویان‌ و تمامی‌ قوم‌، چه‌ كوچك‌ و چه‌ بزرگ‌، به‌ خانۀ خداوند برآمدند و او همۀ سخنان‌ كتاب‌ عهدی‌ را كه‌ در خانۀ خداوند یافت‌ شد، در گوش‌ ایشان‌ خواند.
31  و پادشاه‌ بر منبر خود ایستاد و به‌ حضور خداوند عهد بست‌ كه‌ خداوند را پیروی‌ نموده‌، اوامر و شهادات‌ و فرایض‌ او را به‌ تمامی‌ دل‌ و تمامی‌ جان‌ نگاه‌ دارند و سخنان‌ این‌ عهد را كه‌ در این‌ كتاب‌ مكتوب‌ است‌، بجا آورند.
32  و همۀ آنانی‌ را كه‌ در اورشلیم‌ و بنیامین‌ حاضر بودند، بر این‌ مُتِمَكِن‌ ساخت‌ و ساكنان‌ اورشلیم‌، برحسب‌ عهد خدا یعنی‌ خدای‌ پدران‌ خود، عمل‌ نمودند.
33  و یوشیا همۀ رجاسات‌ را از تمامی‌ زمینهایی‌ كه‌ از آن‌ بنی‌اسرائیل‌ بود برداشت‌، و همۀ كسانی‌ را كه‌ در اسرائیل‌ یافت‌ شدند، تحریض‌ نمود كه‌ یهُوَه‌ خدای‌ خود را عبادت‌ نمایند و ایشان‌ در تمامی‌ ایام‌ او از متابعت‌ یهُوَه‌ خدای‌ پدران‌ خود انحراف‌ نورزیدند.