دوم تواريخ II Chronicles

فصل : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36


فصل   1

1  و سلیمان‌ پسر داود در سلطنت‌ خود قوی شد و یهُوَه‌ خدایش‌ با وی‌ می‌بود و او را عظمت‌ بسیار بخشید.
2  و سلیمان‌ تمامی اسرائیل‌ و سرداران‌ هزاره‌ و صده‌ و داوران‌ و هر رئیسی‌ را كه‌ در تمامی اسرائیل‌ بود، از رؤسای‌ خاندانهای‌ آبا خواند،
3  و سلیمان‌ با تمامی جماعت‌ به‌ مكان‌ بلندی‌ كه‌ در جبعون‌ بود رفتند، زیرا خیمۀ اجتماع‌ خدا كه‌ موسی‌ بندۀ خداوند آن‌ را در بیابان‌ ساخته‌ بود، در آنجا بود.
4  لیكن‌ داود تابوت‌ خدا را از قریه‌ یعاریم‌ به‌ جایی‌ كه‌ داود برایش‌ مهیا كرده‌ بود، بالا آورد و خیمه‌ای‌ برایش‌ در اورشلیم‌ برپا نمود.
5  و مذبح‌ برنجینی‌ كه‌ بصلئیل‌ بن‌اوری‌ ابن‌ حور ساخته‌ بود، در آنجا پیش‌ مسكن‌ خداوند ماند و سلیمان‌ و جماعت‌ نزد آن‌ مسألت‌ نمودند.
6  پس‌ سلیمان‌ به‌ آنجا نزد مذبح‌ برنجینی‌ كه‌ در خیمۀ اجتماع‌ بود، به‌ حضور خداوند برآمده‌، هزار قربانی سوختنی‌ بر آن‌ گذرانید.
7  در همان‌ شب‌ خدا به‌ سلیمان‌ ظاهر شد و او را گفت‌: «آنچه‌ را كه‌ به‌ تو بدهم‌ طلب‌ نما.»
8  سلیمان‌ به‌ خدا گفت‌: «تو به‌ پدرم‌ داود احسان‌ عظیم‌ نمودی‌ و مرا به‌ جای‌ او پادشاه‌ ساختی‌.
9  حال‌ ای‌ یهُوَه‌ خدا به‌ وعدۀ خود كه‌ به‌ پدرم‌ داود دادی‌ وفا نما زیرا كه‌ تو مرا بر قومی‌ كه‌ مثل‌ غبارزمین‌ كثیرند پادشاه‌ ساختی‌.
10  الا´ن‌ حكمت‌ و معرفت‌ را به‌ من‌ عطا فرما تا به‌ حضور این‌ قوم‌ خروج‌ و دخول‌ نمایم‌ زیرا كیست‌ كه‌ این‌ قوم‌ عظیم‌ تو را داوری‌ تواند نمود؟»
11  خدا به‌ سلیمان‌ گفت‌: «چونكه‌ این‌ در خاطر تو بود و دولت‌ و توانگری‌ و حشمت‌ و جان‌ دشمنانت‌ را نطلبیدی‌ و نیز طول‌ ایام‌ را نخواستی‌، بلكه‌ به‌ جهت‌ خود حكمت‌ و معرفت‌ را درخواست‌ كردی‌ تا بر قوم‌ من‌ كه‌ تو را بر سلطنت‌ ایشان‌ نصب‌ نموده‌ام‌ داوری‌ نمایی‌،
12  لهذا حكمت‌ و معرفت‌ به‌ تو بخشیده‌ شد و دولت‌ و توانگری‌ و حشمت‌ را نیز به‌ تو خواهم‌ داد كه‌ پادشاهانی‌ كه‌ قبل‌ از تو بودند مثل‌ آن‌ را نداشتند و بعد از تو نیز مثل‌ آن‌ را نخواهند داشت‌.»
13  پس‌ سلیمان‌ از مكان‌ بلندی‌ كه‌ در جبعون‌ بود، از حضور خیمه‌ اجتماع‌ به‌ اورشلیم‌ مراجعت‌ كرد و بر اسرائیل‌ سلطنت‌ نمود.
14  و سلیمان‌ ارابه‌ها و سواران‌ جمع‌ كرده‌، هزار و چهارصد ارابه‌ و دوازده‌ هزار سوار داشت‌، و آنها را در شهرهای‌ ارابه‌ها و نزد پادشاه‌ در اورشلیم‌ گذاشت‌.
15  و پادشاه‌ نقره‌ و طلا را در اورشلیم‌ مثل‌ سنگها و چوب‌ سرو آزاد را مثل‌ چوب‌ افراغ‌ كه‌ در همواری‌ است‌ فراوان‌ ساخت‌.
16  و اسبهای‌ سلیمان‌ از مصر آورده‌ می‌شد، وتاجران‌ پادشاه‌ دسته‌های‌ آنها را می‌خریدند هر دسته‌ را به‌ قیمت‌ معین‌.
17  و یك‌ ارابه‌ را به‌ قیمت‌ ششصد مثقال‌ نقره‌ از مصر بیرون‌ می‌آوردند و می‌رسانیدند و یك‌ اسب‌ را به‌ قیمت‌ صد و پنجاه‌؛ و همچنین‌ برای‌ جمیع‌ پادشاهان‌ حتّیان‌ و پادشاهان‌ ارام‌ به‌ توسط‌ آنها بیرون‌ می‌آوردند.