دوم تواريخ II Chronicles

فصل : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36


فصل   36

1  و قوم‌ زمین‌، یهُوآحاز بن‌ یوشیا را گرفته‌، او را در جای‌ پدرش‌ در اورشلیم‌ به‌ پادشاهی‌ نصب‌ نمودند.
2  یهوآحاز بیست‌ و سه‌ ساله‌ بود كه‌ پادشاه‌ شد و در اورشلیم‌ سه‌ ماه‌ سلطنت‌ نمود.
3  و پادشاه‌ مصر، او را در اورشلیم‌ معزول‌ نمود و زمین‌ را به‌ صد وزنۀ نقره‌ و یك‌ وزنۀ طلا جریمه‌ كرد.
4  و پادشاه‌ مصر، برادرش‌ الیاقیم‌ را بر یهودا و اورشلیم‌ پادشاه‌ ساخت‌، و اسم‌ او را به‌ یهُویاقیم‌ تبدیل‌ نمود، و نَكُو برادرش‌ یهُوآحاز را گرفته‌، به‌ مصر برد.
5  یهُویاقیم‌ بیست‌ و پنج‌ ساله‌ بود كه‌ پادشاه‌ شد و یازده‌ سال‌ در اورشلیم‌ سلطنت‌ نمود، و در نظر یهُوَه‌ خدای‌ خود شرارت‌ ورزید.
6  و نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه‌ بابل‌ به‌ ضد او برآمد و او را به‌ زنجیرها بست‌ تا او را به‌ بابل‌ بِبَرد.
7  و نَبُوكَدْنَصَّر بعضی‌ از ظروف‌ خانۀ خداوند را به‌ بابل‌ آورده‌، آنها را در قصر خود در بابل‌ گذاشت‌.
8  و بقیۀ وقایع‌ یهُویاقیم‌ و رجاساتی‌ كه‌ به‌ عمل‌ آورد و آنچه‌ در او یافت‌ شد، اینك‌ در تواریخ‌ پادشاهان‌ اسرائیل‌ و یهودا مكتوب‌ است‌. و پسرش‌ یهُویاكین‌ در جایش‌ پادشاهی‌ كرد.
9  یهُویاكین‌ هشت‌ ساله‌ بود كه‌ پادشاه‌ شد و سه‌ ماه‌ و ده‌ روز در اورشلیم‌ سلطنت‌ نمود و آنچه‌ در نظر خداوند ناپسند بود، به‌ عمل‌ آورد.
10  و دروقت‌ تحویل‌ سال‌، نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه‌ فرستاد و او را با ظروف‌ گرانبهای‌ خانۀ خداوند به‌ بابل‌ آورد، و برادرش‌ صدقیا را بر یهودا و اورشلیم‌ پادشاه‌ ساخت‌.
11  صدقیا بیست‌ و یكساله‌ بود كه‌ پادشاه‌ شد و یازده‌ سال‌ در اورشلیم‌ سلطنت‌ نمود.
12  و در نظر یهُوَه‌ خدای‌ خود شرارت‌ ورزیده‌، در حضور ارمیای‌ نبی‌ كه‌ از زبان‌ خداوند به‌ او سخن‌ گفت‌، تواضع‌ ننمود.
13  و نیز بر نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه‌ كه‌ او را به‌ خدا قسم‌ داده‌ بود عاصی‌ شد و گردن‌ خود را قوی‌ و دل‌ خویش‌ را سخت‌ ساخته‌، به‌ سوی‌ یهُوَه‌ خدای‌ اسرائیل‌ بازگشت‌ ننمود.
14  و تمامی‌ رؤسای‌ كهنه‌ و قوم‌، خیانتِ بسیاری‌ موافق‌ همۀ رجاسات‌ امّت‌ها ورزیدند و خانۀ خداوند را كه‌ آن‌ را در اورشلیم‌ تقدیس‌ نموده‌ بود، نجس‌ ساختند.
15  و یهُوَه‌ خدای‌ پدر ایشان‌ به‌ دست‌ رسولان‌ خویش‌ نزد ایشان‌ فرستاد، بلكه‌ صبح‌ زود برخاسته‌، ایشان‌ را ارسال‌ نمود زیرا كه‌ بر قوم‌ خود و بر مسكن‌ خویش‌ شفقت‌ نمود.
16  اما ایشان‌ رسولان‌ خدا را اهانت‌ نمودند و كلام‌ او را خوار شمرده‌، انبیایش‌ را استهزا نمودند، چنانكه‌ غضب‌ خداوند بر قوم‌ او افروخته‌ شد، به‌ حدی‌ كه‌ علاجی‌ نبود.
17  پس‌ پادشاه‌ كلدانیان‌ را كه‌ جوانان‌ ایشان‌ را در خانۀ مقدسِ ایشان‌ به‌ شمشیر كشت‌ و بر جوانان‌ و دوشیزگان‌ و پیران‌ و ریش‌سفیدان‌ ترحم‌ ننمود، بر ایشان‌ آورد و همه‌ را به‌ دست‌ او تسلیم‌ كرد.
18  و او سایر ظروف‌ خانۀ خدا را از بزرگ‌ و كوچك‌ و خزانه‌های‌ خانۀ خداوند و گنجهای‌ پادشاه‌ و سرورانش‌ را تماماً به‌ بابل‌ برد.
19  و خانۀ خدا را سوزانیدند و حصار اورشلیم‌ را منهدم‌ ساختند و همۀ قصرهایش‌ را به‌ آتش‌ سوزانیدند و جمیع‌ آلات‌ نفیسۀ آنها را ضایع‌ كردند.
20  و بقیۀالسیف‌ را به‌ بابل‌ به‌ اسیری‌ برد كه‌ ایشان‌ تا زمان‌ سلطنت‌ پادشاهان‌ فارس‌ او را و پسرانش‌ را بنده‌ بودند.
21  تا كلام‌ خداوند به‌ زبان‌ اِرْمیا كامل‌ شود و زمین‌ از سَبَّت‌های‌ خود تمتّع‌ بَرَد زیرا در تمامی‌ ایامی‌ كه‌ ویران‌ ماند آرامی‌ یافت‌، تا هفتاد سال‌ سپری‌ شد.
22  و در سال‌ اولِ كورش‌، پادشاه‌ فارس‌، تا كلام‌ خداوند به‌ زبان‌ ارمیا كامل‌ شود، خداوند روح‌ كورش‌، پادشاه‌ فارس‌ را برانگیخت‌ تا در تمامی‌ ممالك‌ خود فرمانی‌ نافذ كرد و آن‌ را نیز مرقوم‌ داشت‌ و گفت‌:
23  « كورش‌، پادشاه‌ فارس‌ چنین‌ می‌فرماید: یهُوَه‌ خدای‌ آسمانها، تمامی‌ ممالك‌ زمین‌ را به‌ من‌ داده‌ است‌ و او مرا امر فرمود كه‌ خانه‌ای‌ برای‌ وی‌ در اورشلیم‌ كه‌ در یهودا است‌ بنا نمایم‌. پس‌ كیست‌ از شما از تمامی‌ قوم‌ او؟ یهُوَه‌ خدایش‌ همراهش‌ باشد و برود.»