دوم تواريخ II Chronicles

فصل : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36


فصل   30

1  و حِزْقیا نزد تمامی‌ اسرائیل‌ و یهودا فرستاد و مكتوبات‌ نیز به‌ افرایم‌ و مَنَسَّی‌ نوشت‌ تا به‌ خانۀ خداوند به‌ اورشلیم‌ بیایند و عید فِصَح‌ را برای‌ یهُوَه‌ خدای‌ اسرائیل‌ نگاه‌ دارند.
2  زیرا كه‌ پادشاه‌ و سرورانش‌ و تمامی‌ جماعت‌ در اورشلیم‌ مشورت‌ كرده‌ بودند كه‌ عید فِصَح‌ رادر ماه‌ دوم‌ نگاه‌ دارند.
3  چونكه‌ در آنوقت‌ نتوانستند آن‌ را نگاه‌ دارند زیرا كاهنان‌ خود را تقدیس‌ كافی‌ ننموده‌ و قوم‌ در اورشلیم‌ جمع‌ نشده‌ بودند.
4  و این‌ امر به‌ نظر پادشاه‌ و تمامی‌ جماعت‌ پسند آمد.
5  پس‌ قرار دادند كه‌ در تمامی‌ اسرائیل‌ از بئرشبع‌ تا دان‌ ندا نمایند كه‌ بیایند و فِصَح‌ را برای‌ یهُوَه‌ خدای‌ اسرائیل‌ در اورشلیم‌ برپا نمایند، زیرا مدت‌ مدیدی‌ بود كه‌ آن‌ را به‌ طوری‌ كه‌ مكتوب‌ است‌، نگاه‌ نداشته‌ بودند.
6  پس‌ شاطران‌ با مكتوبات‌ از جانب‌ پادشاه‌ و سرورانش‌، برحسب‌ فرمان‌ پادشاه‌ به‌ تمامی‌ اسرائیل‌ و یهودا رفته‌، گفتند: «ای‌ بنی‌اسرائیل‌ به‌ سوی‌ یهُوَه‌، خدای‌ ابراهیم‌ و اسحاق‌ و اسرائیل‌ باز گشت‌ نمایید تا او به‌ بقیۀ شما كه‌ از دست‌ پادشاهان‌ آشور رسته‌اید، رجوع‌ نماید.
7  و مثل‌ پدران‌ و برادران‌ خود كه‌ به‌ یهُوَه‌ خدای‌ پدران‌ خویش‌ خیانت‌ ورزیدند، مباشید كه‌ ایشان‌ را محل‌ دهشت‌ چنانكه‌ می‌بینید گردانیده‌ است‌.
8  پس‌ مثل‌ پدران‌ خود گردن‌ خود را سخت‌ مسازید بلكه‌ نزد خداوند تواضع‌ نمایید و به‌ قدس‌ او كه‌ آن‌ را تا ابدالا´باد تقدیس‌ نموده‌ است‌ داخل‌ شده‌، یهُوَه‌ خدای‌ خود را عبادت‌ نمایید تا حدت‌ خشم‌ او از شما برگردد.
9  زیرا اگر به‌ سوی‌ خداوند بازگشت‌ نمایید، برادران‌ و پسران‌ شما به‌ نظر آنانی‌ كه‌ ایشان‌ را به‌ اسیری‌ برده‌اند، التفات‌ خواهند یافت‌ و به‌ این‌ زمین‌ مراجعت‌ خواهند نمود، زیرا كه‌ یهُوَه‌ خدای‌ شما مهربان‌ و رحیم‌ است‌ و اگر به‌ سوی‌ او بازگشت‌ نمایید روی‌ خود را از شما بر نخواهد گردانید.»
10  پس‌ شاطران‌ شهر به‌ شهر از زمین‌ افرایم‌ و مَنَسَّی‌ تا زبولون‌ گذشتند، لیكن‌ بر ایشان‌ استهزا و سُخریه‌ می‌نمودند.
11  اما بعضی‌ از اَشَیر و مَنَسَّی‌و زَبُولُون‌ تواضع‌ نموده‌، به‌ اورشلیم‌ آمدند.
12  و دست‌ خدا بر یهودا بود كه‌ ایشان‌ را یك‌ دل‌ بخشد تا فرمان‌ پادشاه‌ و سرورانش‌ را موافق‌ كلام‌ خداوند بجا آورند.
13  پس‌ گروه‌ عظیمی‌ در اورشلیم‌ برای‌ نگاه‌ داشتن‌ عید فطیر در ماه‌ دوم‌ جمع‌ شدند و جماعت‌، بسیار بزرگ‌ شد.
14  و برخاسته‌، مذبح‌هایی‌ را كه‌ در اورشلیم‌ بود خراب‌ كردند و همۀ مذبح‌های‌ بخور را خراب‌ كرده‌، به‌ وادی‌ قِدْرُون‌ انداختند.
15  و در چهاردهم‌ ماه‌ دوم‌ فِصَح‌ را ذبح‌ كردند و كاهنان‌ و لاویان‌ خجالت‌ كشیده‌، خود را تقدیس‌ نمودند و قربانی‌های‌ سوختنی‌ به‌ خانۀ خداوند آوردند.
16  پس‌ در جایهای‌ خود به‌ ترتیب‌ خویش‌ برحسب‌ تورات‌ موسی‌ مرد خدا ایستادند و كاهنان‌ خون‌ را از دست‌ لاویان‌ گرفته‌، پاشیدند.
17  زیرا چونكه‌ بسیاری‌ از جماعت‌ بودند كه‌ خود را تقدیس‌ ننموده‌ بودند، لاویان‌ مأمور شدند كه‌ قربانی‌های‌ فِصَح‌ را به‌ جهت‌ هر كه‌ طاهر نشده‌ بود، ذبح‌ نمایند و ایشان‌ را برای‌ خداوند تقدیس‌ كنند.
18  زیرا گروهی‌ عظیم‌ از قوم‌ یعنی‌ بسیار از افرایم‌ و مَنَسَّی‌ و یسَّاكار و زَبُولُون‌ طاهر نشده‌ بودند؛ و معهذا فِصَح‌ را خوردند لكن‌ نه‌ موافق‌ آنچه‌ نوشته‌ شده‌ بود، زیرا حِزْقیا برای‌ ایشان‌ دعا كرده‌، گفت‌:
19  « خداوندِ مهربان‌، هر كس‌ را كه‌ دل‌ خود را مهیا سازد تا خدا یعنی‌ یهُوَه‌ خدای‌ پدران‌ خویش‌ را طلب‌ نماید بیامرزد، اگرچه‌ موافق‌ طهارت‌ قدس‌ نباشد.»
20  و خداوند حِزْقیا را اجابت‌ نموده‌، قوم‌ را شفا داد.
21  پس‌ بنی‌اسرائیل‌ كه‌ در اورشلیم‌ حاضر بودند، عید فطیر را هفت‌ روز به‌ شادی‌ عظیم‌ نگاه‌ داشتند. و لاویان‌ و كاهنان‌ خداوند را روز به‌ روز به‌ آلات‌ تسبیح‌ خداوند حمد می‌گفتند.
22  وحِزْقیا به‌ جمیع‌ لاویانی‌ كه‌ در خدمت‌ خداوند نیكو ماهر بودند، سخنان‌ دلا´ویز گفت‌. پس‌ هفت‌ روز مرسوم‌ عید را خوردند و ذبایح‌ سلامتی‌ گذرانیده‌، یهُوَه‌ خدای‌ پدران‌ خود را تسبیح‌ خواندند.
23  و تمامی‌ جماعت‌ مشورت‌ كردند كه‌ عید را هفت‌ روز دیگر نگاه‌ دارند. پس‌ هفت‌ روز دیگر را با شادمانی‌ نگاه‌ داشتند.
24  زیرا حِزْقیا، پادشاه‌ یهودا هزار گاو و هفت‌ هزار گوسفند به‌ جماعت‌ بخشید و سروران‌ هزار گاو و ده‌ هزار گوسفند به‌ جماعت‌ بخشیدند و بسیاری‌ از كاهنان‌ خویشتن‌ را تقدیس‌ نمودند.
25  و تمامی‌ جماعت‌ یهودا و كاهنان‌ و لاویان‌ و تمامی‌ گروهی‌ كه‌ از اسرائیل‌ آمدند و غریبانی‌ كه‌ از زمین‌ اسرائیل‌ آمدند و (غریبانی‌كه‌) در یهودا ساكن‌ بودند، شادی‌ كردند.
26  و شادی‌ عظیمی‌ در اورشلیم‌ رخ‌ نمود زیرا كه‌ از ایام‌ سلیمان‌ بن‌ داود، پادشاه‌ اسرائیل‌ مثل‌ این‌ در اورشلیم‌ واقع‌ نشده‌ بود.
27  پس‌ لاویان‌ كهنه‌ برخاسته‌، قوم‌ را بركت‌ دادند و آواز ایشان‌ مستجاب‌ گردید و دعای‌ ایشان‌ به‌ مسكن‌ قدس‌ او به‌ آسمان‌ رسید.